یک روز وقتی که هم‌سن شما بودم، من و مادربزرگم و خواهرم پروانه، باهم به پارک رفتیم، اما گردش آن روز مانند همیشه نبود.
مریم غفارپور - یک روز وقتی که هم‌سن شما بودم، من و مادربزرگم و خواهرم پروانه، باهم به پارک رفتیم، اما گردش آن روز مانند همیشه نبود.
مادربزرگ به ما یاد داد چطور دانه‌ی میوه‌هایی را که خورده بودیم، بکاریم، چون هر دانه زندگی دارد. آن روز را فراموش کرده بودیم تا وقتی که... می‌خواهید بدانید چطور یاد آن افتادم؟
پس کتاب «دانه‌ی زندگی» نوشته‌ی عادله خلیفی را بخوانید.
همه‌ی بچه‌های گروه سنی «الف» و «ب» می‌توانند با ما و مادربزرگ در این سفر کوتاه همراه شوند.
این کتاب را نشر «نظر» منتشر و تصاویرش را نیره تقوی تصویرگری کرده است.
راستی، فراموش نکنید شما هم درخت خودتان را بکارید!
نام کتاب: دانه‌ی زندگی
نویسنده: عادله خلیفی
نشر: نظر
***
چرا تعجب کرده‌اید، مگر تابه‌حال یک درخت سخن‌گو ندیده‌اید؟!
من یک درخت بادام هستم؛ یک درخت بزرگ با بادام‌های خوش‌مزه.
آمده‌ایم به شما بچه‌ها یک کتاب معرفی کنیم. یک کتاب درباره‌ی زندگی من و همه‌ی خواهر و برادر‌های بادامی‌ام. کتاب «از شکوفه تا درخت»، ماجرای کاشته‌شدن دانه‌ی من در خاک است تا زمانی که درخت بزرگی مانند حالا شده‌ام.
در جریان زندگی من، تلاش و پشتکار را از ما درخت‌ها یاد می‌گیرید. دوست همه‌ی درخت‌ها، رضی هیرمندی، این کتاب را برای گروه سنی «الف» یعنی بچه‌های پنج تا هفت سال نوشته است.
نام کتاب: از شکوفه تا درخت
نویسنده: رضی هیرمندی
نشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان